تاریخ دیارمهر

در این صفحه ما فقط به بیان تاریخ پرداخته و تفسیر مطالب درج شده در آن به عهده خواننده می باشد

تاریخ دیارمهر

در این صفحه ما فقط به بیان تاریخ پرداخته و تفسیر مطالب درج شده در آن به عهده خواننده می باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام

با اجازه ی صابخونه

سال نو رو به همه ی دوستان عزیز دیار مهری و

همه ی ایرونیا و ایران دوستا تبریک عرض می کنم

سربلند بمونیم و ایرونی

مسیح

 

کیش مهر پرستی

 

پیش از ظهور زرتشت آریائیان در قالب زروانیگری ، مهر پرستی را نیز اختیار کردند . در اوستا ، مهر از گروه بزرگ ترین ایزدان به شمار می آید .

در کتیبه های هخامنشی نیز این اسم به املاء و تلفظ اوستائی آن ، میثر امده است . در سانسکریت ، میترا و در پهلوی میتر و در پارسی مصطلح امروز مهر خوانده می شود .

کهن ترین سند نوشته شده ای که نام این خدای کهن بشری در آن ثبت شده و به دست ما رسیده است ، الواح گلینی است که متعلق به 1400 سال پیش از میلاد مسیح است و به سال 1907 میلادی در کاپاتوکا که یکی از شهر های آسیای صغیر است ،در محلی به نام بغازکوی پیدا شده است . در یکی از این لوح ها که پیمانی است بین هیتی و میتانی ، از میترا و وارونا دو خدای بزرگ هند و ایران کمک خواسته شده است . ضمنا در کنار نام این دو خدا ، نام دو خدای کهن دیگر یعنی ایندرا و نساتی نیز آمده که از دیگر خدایان بزرگ هند و ایران هستند .

در وداها دوبار و آن هم به صورت کوتاه از میترا به تنهائی یاد شده است . اما در اوستا بر خلاف وداها ، میترا مقام شامخی دارد و در زمان پیش از اوستا و رستاخیز زرتشتی ، بزرگ ترین خدا محسوب می شده است . نام میترا و وارونا باهم می آیند و همچنین این دو مراسم ستایش و پرستش مشترکی دارند .

 

پاورقی :

 مهرپرستی : کلمه مهر را دار مستتر به معنی دوستی و محبت می دانند . یوستی می گوید که مهر واسطه و رابطه فروغ محدث و فروغ ازلی است و به عبارت دیگر واسطه ای بین آفریدگار و آفریدگان است . در گاتها کلمه میترا به معنی عهد و پیمان است . مهر در اوستا از آفریدگان اهورامزدا به شمار می آید و ایزد محافظ عهد و پیمان است و از این رو فرشته فروغ روشنائی است تا هیچ چیز بر او پوشیده نماند . ماه هفتم سال و روز شانزدهم هر ماه و یشت دهم اوستا و جشن مهرگان مخصوص اوست . کیش مهر ایران به بابل و آسیای صغیر رفت و سپس پرستیده شد و بدین گونه آئین مهر پرستس پدیدار گشت ( فرهنگ معین )

وداها : نام کتاب مقدس هندوان است . این کلمه از ریشه وید به معنای دانش و بینش و دانستن گرفته شده . وداها سرود هائی هستند به زبان کهن سانسکیریت که در چهار دفتر گرد اوری شده است و عبارت اند از :

1-                 ریگ ویدا که شامل سرود های مربوط به ستایش خدایان است .

2-                 یاجور ویدا ججربید که شامل نذورات و دستور قربانی است .

3-                 سام بید یا ساماودا که مربوط به الحان و نغمه ها و اهنگ ها است .

4-                 اتهر وودا که سامل وردها و ادعیه جادوئی است .

سلسله کیانیان

                        

نخستین شاهی که پس از انقراض سلسله پیشدادیان بر تخت پادشاهی تکیه زد ، کیقباد بود که این مقام رابا یاری و کمک زال و رستم به دست آورد . در اوستا تنها دوبار از کیقباد به نام kavata  و لقب kavi  ( به معنی شاه ) یاد شده است . نخستین یاد کیقباد در یشت سیزدهم به چشم می خورد . در این منبع پس از ذکر شاهان پیشدادی ، نام کیانیان قرار می گیرد . دومین جائی که در آن از کیقباد نام برده شده ، یشت نوزدهم یا کیان یشت است .

در نامه ها و تواریخ پهلوی نیز شرح مبسوط و مفصلی از این نخستین شاه کیانی به چشم نمی خورد تا بتوان از آن روایتی قانع کننده به وجود آورد ، به ویژه آنکه سلسله  وی هم، نا معلوم و مبهم است . بنا به روایت ، کوات کودکی بود که وی را در صندوقی نهاده در آب رها کرده بودند . اوزو ( زاب _زو ) او را یافت ، به فرزند خواندگی پذیرفت و کواذ نام نهاد .

به موجب فصل سی و یکم بندهش ،‌نسبنامه کیانیان چنین است :

کی کواذ پسری داشت به نام کی اپیوه . از کی اپیوه چهار فرزند به وجود آمد به ترتیب به نام های : کی اوس ( همان کیکاووس شاه نامه ) ، کی آرش ، کی پی سین و کی بیرش . از کی اوس سیاوش به وجود آمد و ازسیاوش کیخسرو ، اما دیگر شاهان نامور این سلسله از نسل کی پی سین هستند .

در این باره تاریخ مسعودی ، ابوالفداء ابن اثیر ، حمزه اصفهانی ، صاحب مجمل تواریخ و تاریخ طبری و..... اخباری آورده اند که صرف نظر از اختلافات جزئی همه یکسان هستند . بنابر اخبار مورد اشاره : پس از زاب ، در پارس عجم پادشاهی بر تخت نشست که نام او کیقباد بود و از نوادگان منوچهر ، او پادشاهی با عدل و داد بود ، جهان را آباد کرد و شهر بلخ را پایتخت خود قرار داد . در زمان او جیحون حد میان او ترکان بود . صد سال سلطنت داشت و در زمان او یوشبن نوح و کالب بن یوفنا پیامبری کردند .

در این باره شاهنامه اشارات بیشتری دارد که جای و زمان خودش ذکر می کنم .

                                                                                                        آناهیتا

 

روز ولنتاین یا یه جشن ایرونی

یه چند سالی میشه که ما ایرونی ها یا بهتر بگم ما جوونای ایرونی منتظر یه روز خاص در سال میشیم تا به اون کسی که دوسش داریم هدیه بدیم . بله روز ولنتاین رو می گم . حالا می خوایم با هم یه کم با این روز ، تاریخچه اش و...... آشنابشیم !

تاریخچه این روز :

* ولنتاین مقدس یک کشیش مسیحی بوده که در قرن سوم خدمت میکرده است. زمانی که امپراطور CLADIUS دوم بر روم حکمرانی میکرده. کلادیوس دریافت که مردان مجرد از آنجایی که همسر و خانواده ای ندارند (مردان متاهل حاضر به ترک همسر و خانواده خود نبودند) نسبت به مردان متاهل بیشتر به سربازی روی آورده و سربازان بهتر، کاراتر و جنگجو تری نیز میباشند. از همین رو ازدواج را برای مردان جوان غیر قانونی و ممنوع اعلام کرد. ولنتاین که این حکم را ناعادلانه و ظالمانه میپنداشت از فرمان کلادیوس سرباز زد. ولنتاین مخفیانه عشاق جوان را به عقد یکدیگر در می آورد. هنگامی که این عمل ولنتاین بر ملا گشت کلودیوس حکم اعدام وی را صادر کرد.

* خود ولنتاین نخستین فردی بود که برای اولین بار نامه ولنتاین را نگاشت. وی هنگامی که در زندان بسر میبرد دلداده دختر جوانی شد که دختر زندانبان وی بود. این دختر جوان  زمانی که ولنتاین در بازداشت بسر میبرد به ملاقات وی می آمد. در انتهای این نامه ولنتاین چنین نوشته بود: "از طرف ولنتاین تو." این عبارت کماکان در نامه های روز ولنتاین استفاده میشود.

* ولنتاین در روز 14 فوریه اعدام شد. تقریبا در سال 269 پس از میلاد. به گرامیداشت وی کلیسایی در سال 350 پس از میلاد  بنا گردید که پیکر وی نیز در آنجا دفن شده است. در واقع روز ولنتاین سالروز مرگ و خاک سپاری ولنتاین میباشد.

* پاپ  اعظم GLASIUS فردی بود که  روز 14 فوریه را، در سال 498 پس از میلاد، روز ولنتاین (ST. VALENTINE`S DAY) نام نهاد. در واقع وی این روز را جایگزین آیین کفرآمیز لوپرکالیا که مختص کافران بود کرد. وی در گلدانها عوض نام دختران اسامی مقدسین مسیحی را نهاد. و با این کار به لوپرکالیا تقدس بخشید. در این آیین مرد و زن هر دو یک نام قدیس را از گلدان بیرون میکشیدند که میبایست تا آخر سال خصوصیات اخلاقی آن قدیس را  الگو قرار داده  و در خود متجلی می ساختند.

البته روایات متفاوت دیگری نیز در رابته با این روز وجود دارد .

نکته:* کهن ترین نامه و شعر ولنتاین توسط چارلز، دوک اورلئان نگاشته شد. وی زمانی که در سال 1415 و در قرن شانزدهم در زندان برج لندن در اسارت بسر میبرد این نامه را برای همسر خود نوشت.

از کجا شروع شد اونم به این صورت امروزی :* برگزاری جشن ولنتاین امروزی از دو کشور فرانسه و انگلیس آغاز  گردیده است.

* ابتدا کارتهای تبریک ولنتاین را هر کس خودش تهیه میکرد اما از سال 1800 کارتهای تبریک ولنتاین تجاری به بازار عرضه گشت. البته این کارتها نیز دست نوشته و دارای نمادهای ولنتاین نقاشی شده بودند. سپس کارتهای تبریک چاپی جایگزین آنها گردید.

* در گذشته دور در ایتالیا و انگلیس رسم بر آن بود که زنان مجرد پیش از طلوع آفتاب روز ولنتاین از خواب برخاسته و لب پنجره اتاق خود می ایستادند تا مردی از مقابل پنجره آنان عبور کند. اعتقاد بر آن بود که با اولین مردی  که در آن روز ببینند، ظرف یکسال  ازدواج خواهند کرد. شکسپیر نیز در نمایشنامه هملت به این باور اشاره کرده است.

* در برخی کشورها رسم بر این است که مردان جوان روز ولنتاین لباس به زنان هدیه میدهند. چنانچه زن آن لباس را برای خود نگه دارد نشانه آنست که زن خواهان ازدواج با آن مرد است.

* در فرانسه پسران اسم معشوقه خود را روی آستین لباسشان می نوشتند تا به همه بگویند: ازحس من آگاه شوید.

البته در این مورد هم روایت بسیار است که همشو نمی گیم .

* سمبلهای ولنتاین شامل موارد زیر میباشد:

1- قلب ساده تیر خورده :  2- کبوتر قمری و مرغ عشق : 3- گل رز :  4- تور : 5- علامت x : 6- روبان قرمز :  و....                  

خوب همه این ها رو گفتم درسته می دونم که یه کاستی هائی داره اما بدون  که من نه قصده خسته کردن تو رو دارم نه اینکه اصلا کاری به این چیز هائی که گفتم ندارم !!!!!!!!

این ها فقط مقدمه ای بود برای اینکه بگم :

اگر خارجی ها به هر دلیلی یه همچین جشنی برای خودشون دارن ، ما هم داریم با قدمتی بیش تر از اون ها فقط نمی دونستیم یا بهمون نگفتن ، ولی اشکال نداره من الان براتون میگم :

اسفند از ماه اسفند (پنجم اسفندماه) با نام «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان»، روز عشق ایرانیان است ( در گاهشماری امروزی مطابق با 29 اسفند است )‌. یعنى دقیقاً ۳ روز بعد از روز ولنتاین . در فرهنگ ایران باستان، این روز به عنوان روز زمین، روز مادر، روز زن و به طور کلى روز عشق نامیده شده است (چرا که همه اینها در یک یا چند ویژگى و مشخصه به هم ربط پیدا مى کنند). مطابق عقاید و اصول مذهبى زرتشتیان، زمین گستراننده، مقدس، فروتن و نماد عشق است. چرا که با فروتنى، تواضع و گذشت به همه عشق مى ورزد و زشت و زیبا را به یک چشم مى نگرد و همه را چون مادرى در دامان پرمهر خود امان مى دهد. زمین نماد عشق و همانند زن، زاینده و آفریننده است.» در اسطوره ها، این روز به ایزدبانوى نگهبان زمین ، یعنى «اسپندارمد» (اسفندارمد، سپندارمد، سپنته ارمئیتى) تعلق دارد. سپنته آرمئیتى با نمادى زنانه، دختر اهورامزدا، چهارمین امشاسپند و همچنین چهارمین مرحله از راه عرفان در کیش زرتشت است. وى در عالم معنوى، مظهر عشق، تواضع و فروتنى و در عالم مادى، نگهبان زمین و زنهاى درستکار و عفیف و شوهردوست است و تمام خوشى هاى دنیا در دست اوست. وى موظف است زمین را خرم، آباد و بارور نگاه دارد. به این جهت، هر کس به کشت و کار و آبادانى بپردازد، باعث خشنودی او می شود. در کتاب ابوریحان بیرونى در خصوص این روز آمده است که «این جشن ویژه زنان و روز ارج گذاشتن به زنان نیکوکار بوده که در آن از شوهران خویش پیشکش دریافت مى کرده اند، از این رو آن را جشن مزدگیران نیز مى خوانده اند.» شادى، تفریح، عشق ورزى، قدردانى، هدیه و پیشکش دادن و یارى رساندن، به خصوص در مورد زنان، به دوش گرفتن وظایف زنان توسط مردان و استراحت کامل آنان از کار و تلاش به پاس تلاش یک سالشان از مهمترین خوصیت های این جشن است.

حالا می خوام بگم اگر ایرونی هستی و به تاریخ و سنن مملکتت اهمیت می دی ، اگر عاشقی یا شخص خاصی را دوست داری و.......

خواهش می کنم بیا باهم این سنت فرنگی رو بشکونیم و اون طور که در تاریخ فرهنگ کشورمون اومده این روز را جشن بگی ریم . من منتظر همه شما خواننده های خوبم هستم که من را در این راه همراهی کنید ( خواهش می کنم )  بیاید به جای رو 14 فوریه ، 29 بهمن رو به عنوان روز دوستی جشن بگیریم .

 

 

سلام ، یه سلام گرم وعمیق به شدت گرمای خورشید و عمق تاریخ ایران ، به همه تاریخ دوستان :

دوباره اومدیم با یه صفحه جدید و مطالب جدیدتر که امیدواریم خوشتان بیاید .

با خودم گفتم بهتره اول کار را با یک جشن شروع کنیم ، جشنی که مرتبط با همین ماه باشه ، جشن بهمن گان یا بهمنجه :

روز دوم بهمن ماه که بهمن روز نام  دارد از آن فرشته  بهمن بوده و جشن بهمنگان یا بهمنجه می باشد .

ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم می نویسد : بهمنجه، بهمن روز از بهمن ماه که ایرانیان در این روز بهمن سفید ( نام گیاهی  است که در کرانه خراسان و دیگر نقاط ایران می روید ) باشیر خالص و پاک می خورند و بر این باورند که این خوراکی باعث ازدیاد حافظه شده و فراموشی را از بین می برد ، ولی در خراسان هنگام این جشن مهمانی بر پا کرده و در دیگی که در آن از هر گونه دانه خوراکی و گوشت حیوان حلال گوشت و سبزی است آشی به نام دانک پخته و به مهمان خود میدهند و برای هر یک از داده های خدا سپاس به جای می آورند

شاعر نامدار علی بن توسی در کتاب لغت فرس ، زیر واژه بهمنجه می نویسد : بهمنجه رسم عجم است ، چون دو روز از ماه بهمن بگذرد عیدی به پا می کردند و در آن روز خوراک پخته و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسه ها می افشاندند .

فرخی سیستانی شاعر نامور ایران در باره این جشن چنین سروده :

فرخش باد و خداونده فرخنده کناد                                  عید فرخنده و بهمنجه بهمن مه را

در اوستا چنین آمده : در این جشن برای اینکه فرشته بهمن در جهان مادی نگهبان چهارپایان سودمند است ، از خوردن گوشت پرهیز می کنند . ایرانیان باستان این روز را به احترام او جشن گرفته و پای کوبی می کردند و خود را برای پیروی از صفات پسندیده آن که راهنمای پیشرفت و خوشبختی است آمده می کردند .